زنده یاد حسین لطفی در تاریخ 12 مهر 1316 در سرخس واقع در خراسان بزرگ دیده به جهان گشود. پدر او مرحوم لطف اله لطفی از مهاجرین آذری زبان بود که بهمنظور تجارت با کشورهای آسیای میانه سالها قبل به خراسان مهاجرت کرده بودند. در سالهای بعد از مهاجرت، فروپاشی روسیه تزاری و مسدود شدن مرزها باعث جدایی او از اقوام و شرکای تجاریش در آن سوی رودخانه سرخس و در نتیجه کم رونق شدن کارو کسب او شد.
حسین سومین پسر لطف اله بود و علاوه بر دو برادر و دو خواهر بزرگترش، برادری کوچکتر نیز داشت. متأسفانه هنوز نوجوان بود که پدر را از دست داد. پس از فوت پدر، حسین چند سالی را در سرخس و در زمینهای پدری در کنار سایر برادرانش به کشاورزی پرداخت اما در 16 سالگی به نیت استقلال و کسب تجربه راهی مشهد شد آن هم با پایه پیاده. او هزینه سفر را از راه چوپانی گلهای گاو به مقصد مشهد جبران نمود. حسین ابتدا چند ماهی را در کارخانه نخریسی مشغول به کار شد اما چون شخصیتی مستقل داشت به سرعت این کار را ترک و به پیشنهاد یکی از اقوام مجدد راهی سفر شد و این بار مقصد او گنبد کاووس بود شهری که تمام خاطرات خوب زندگی و رشد و توسعه کسبوکار آیندهاش در آن رقم خورد.
حسین جوان در ورودش به گنبد چند کار متفرقه را تجربه نمود اما در نهایت با پساندازی که جمع و جور کرده بود؛ خُرد خُرد به خرید زمین و کشاورزی پرداخت تا اینکه موفق شد در سالهای بعد سازمان کشاورزی حسین لطفی (1340 ه.ش) را بنیان نهاد. حالا او ساکن گنبد بود، همسری زیبا و وفادار به نام بی بی ربابه (ملیحه) و دو فرزند دختر بنامهای منیژه و مژگان داشت. هر سال به مساحت مزارع پنبه او اضافه میشد و در کنار کشاورزی دستی در تجارت و حملونقل هم داشت. با تولد سومین فرزندش که پسر بود به اصرار مادر مجدد راهی مشهد و ساکن آنجا شد. نام این فرزند جدید را به احترام حضرت امام رضا (ع)، رضا نهادند. حسین تا پیش از پیروزی انقلاب گامهای رشد را با شتاب طی نمود اما با شروع انقلاب و مصادرههای انقلابی در حدود سالهای 1359 و 1360 هجری خورشیدی بخش عمدهای از زمینهای او مصادره و به دهقانهایش واگذار گردید و این شروع افول کسبوکار او بود همانند تجربه انقلاب روسیه برای پدرش.
اگرچه در مشهد با پسانداز و مدیریت نصف و نیمه زمینها و بنگاهداری و خرید ملک توانست دوباره تا حدودی آب رفته را به جوی برگرداند اما سکته مغزی در سالهای بعد وی را تا آخر عمر خانه نشین نمود. حالا تنها دلخوشی او از آن مزارع پنبه و باغهای میوه تبدیل شده بود به گلکاری در باغچه خانهاش و تورق تکراری کتابهای کتابخانهاش و گاهاً در خفا شعری سرودن. زنده یاد حسین لطفی در تاریخ 12 اردیبهشت 1400 (مصادف با 19 رمضان 1342) در شب ضربت خوردن مولایش علی (ع) و پس از حدود یک ماه در کما بودن بهعلت بیماری کرونا در ای سی یو بیمارستان قائم مشهد درگذشت و آسمانی شد. بنا به وثیت آن مرحوم او را در جوار مادر و خواهر کوچکش در باغ اول آرامستان خواجه ربیع به خاک سپردند، جایی که چند ماه بعد خانه ابدی بردار کوچکش نیز شد.
زمزمه همیشگی زنده یاد حسین لطفی برای فرزاندش که نقل قولی بازسازی شده از ملک الشعراء بهار بود: «دیگران کاشتند و ما برداشتیم، ما بکاریم تا دیگران برداشت کنند»، باعث شد تا آنها با بضاعت و توان عقلی، جسمی و مادی خود و میراث به جا مانده از وی به فکر آباد ساختن خانه اخروی آن مرحوم و خودشان باشند. این تمام حکایت و داستان #جایزه_لطف است.
هسته مرکزی جایزه لطف برآمده از نظر جمعی بازماندگان و وراث آن مرحوم است:
- بی بی ربابه فانی (همسر مرحوم)
- منیژه لطفی (دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و دختر بزرگ او)
- مژگان لطفی (دانش آموخته دکتری تخصصی پرستاری، استاد دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و دختر دوم او)
- رضا لطفی (دانش آموخته دکتری تخصصی مدیریت بازرگانی، استراتژیست و ایدهپرداز کسبوکار، تنها پسر و آخرین فرزند او)
- سارا میرزا آقازاده عطاری (دندانپزشک و نوه دختری او)
- تارا میرزا آقازاده عطاری (دانشجوی هنر و آخرین نوه دختری او)